معنی پارچه کتانی یا پنبه‌ای

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

پارچه کتانی

Leinen (n), Wäsche (f)

لغت نامه دهخدا

کتانی

کتانی. [ک َ / ک َت ْ تا] (ص نسبی) منسوب به کتان. از کتان. رجوع به کتان شود. || نوعی کفش که رویه ٔ آن از پارچه کنند. کفش کتانی. || نوعی گل. گل کتانی. (فرهنگ فارسی معین). || نوعی کاغذ عالی که در عکاسی و چاپ بکار رود و سطح آن دارای برجستگیهایی است بطرح تار و پود پارچه ٔ کتان. (فرهنگ فارسی معین).

کتانی.[] (اِ) نوعی از زردآلو. (آنندراج):
از رنگ طلایی کتانی
پیراهن مه کند کتانی.
محسن تأثیر (از آنندراج).

کتانی. [ک َ] (اِخ) ابومحمد عبداﷲبن سلمون کتانی. رجوع به معجم المطبوعات شود.

کتانی. [ک َ] (اِخ) جعفربن حسنی ادریسی متوفی 1323 هَ.ق. از اوست: 1- رساله فی احکام اهل الذمه. 2- الشرب المختصر و السرالمنتظر من معین اهل القرن الثالث عشر. 3- منتخب الاقاویل فی ما یتعلق بالسراویل (از معجم المطبوعات).

کتانی. [ک َت ْ تا] (اِخ) ابوبکر محمدبن علی بن جعفر الکتانی یکی از مشایخ صوفیه است. مسکن او به مکه بود وفاتش در این شهر در322 هَ. ق. به زمان قاهر خلیفه اتفاق افتاد. رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص 778 و انساب سمعانی شود.

کتانی. [ک َ] (اِخ) محمد عبدالحی بن عبدالکبیر الکتانی الحسنی الادریسی الفاسی. از اوست: 1- حکم. 2- خبئهالکون. 3- الرحمه المرسله فی شأن حدیث البسلمه. 4- السرالخفی الامتنانی الواصل الی ذکرالراتب الکتانی. 5- فنیه السائل فی اختصار الشمائل. 6- الکمال المتلالی و الاستدلالات العوالی. 7- لسان الحجه البرهانیه فی الذب عن شعائر الطریقه الاحمدیه الکتانیه. 8- لقطه العجلان بشرح الصلاه الانموذجیه. 9- مفاکهه ذوی النیل والاجاده فی الرد علی مدیر جریده السعاده. (معجم المطبوعات).

کتانی. [ک َ] (اِخ) محمدبن جعفر و او پسر جفعر الادریسی الکتانی متوفی بسال 45 هَ. ق. است. از اوست: 1- الازهار العاطره الانفاس بذکر بعض محاسن قطب المغرب و تاج مدینه فاس. 2- بلوغ القصد والمرام ببیان ماتنفرمنه الملائکه الکرام. 3- الرساله المستطرده لبیان مشهور کتب السنه المشرفه. 4- سلوه الانفاس و محادثه الاکیاس بمن اقبر من العلماء والصلحاء بفاس. 5- شفاء الاسقام والاَّلام بمایکفر ما تقدم و ما تأخرمن الذنوب و الاَّثام. 6- نظم المتناثر من الحدیث المتواتر. (معجم المطبوعات).

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

کتانی

یانه ای بزرکی (صفت) منسوب به کتان: } نزد خورشید فضل گردو نی پیش مهتاب طبع کتانی ‎. { (سنائی)، نوعی کاغذ عالی که در عکاسی و چاپ بکار رود و سطح آن دارا ی بر جستگیها یی است بطرح تار و پود پارچه کتان.

معادل ابجد

پارچه کتانی یا پنبه‌ای

773

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری